منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ
پیوندهای روزانه
پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
زبان * خط * سخن * صفحه شخصی : ابوالقاسم آوند «قدرت شفابخشی ایمان» 1- از اوایل تاریخ، ناهنجاری های عاطفی و دردهای روحی بوسیله بشر در معرض آزمایش قرار گرفته است. برای تسکین دادن این درد و رنج بشر بوسیله های زیادی متوسل شده و از قدرت های مختلفی کمک گرفته است، هر دو نیروی طبیعی و فوق طبیعی. در عرض دامنه وسیع فرهنگ ها و عقیده ها بدون توجه به اعتقادات محلی و سنتی، مذهب به عنوان یک مکان مرکزی نقش مهمی در کمک به ترفیع و رفاه ذهنی و تسکین اختلالات ذهنی داشته است. 2- یک سازمان درمانی جالب در مصر باستان، برای مثال، معبد خواب بود. آن بود یک مؤسسه به نام 1-em-hoted ، نام معبد خواب همراه است با نام اولین پزشک مشهور تاریخ وزیر فرعون و بعدها به خدای طب و قدیس حامی مشهور شده است. درمان ها بسیار مؤثر بودند بوسیله جو روانی مذهبی معابد و اعتماد قلبی عمیقی که مردم به قدرت های مافوق طبیعی داشتند. (وشفا بخش های خدایی با فن های دلالت کننده انجام شده است) . در سراسر قرن ها تمدن های مختلفی در یک متن مذهبی و فرهنگی – اجتماعی ایجاد شدند، که سیستم های درمانی قابل مقایسه برای درمان بیماری های ذهنی بود. 3- آیا در نظام روانپزشکی امروز جایی برای این نهادهای مذهبی است؟ 4- اساساً انسان ها هدایت را در دین جستجو می کنند و امیدوار به پیدا کردن حقیقت در آنجا هستند. در نظام مذهبی است که ارزش های اخلاقی و اصول فطری (ارثی) چارچوب رفتارهای ما را تشکیل می دهند برای تکامل بیشتر و برای شکل گیری شخصیت. در هنگام ناراحتی های روحی است که، عقیده هها، رسوم، سنت ها و مؤسسات دینی منابع اساسی را برای کمک و رهایی تشکیل می دهند. 5- یک شخص پریشان ممکن است در فکر خودکشی بیفتد ، اگرچه یک نیروی درونی او را از گرفتن جانش باز می دارد. بعضی از این اشخاص وقتی در مرحله مناسبی از درمان که خطر از سر آنها رفع شده است مورد مصاحبه قرار می گیرند، به وضوح به خاطر می اورند کلمه خدا که این فاکتور انها را از انجام خودکشی باز می دارد.شخص ممکن است یا ممکن نیست که به خاطر بیاورد کلمه های دقیق یا آیه ای از قرآن که به مسلمان ها فرمان می دهد «خودکشی نکنید، زیرا خداوند بخشنده و مهربان است نسبت به شما» او فهمیده است که خودکشی برضد اعتقادات دینی است، بنابراین او باید از انجام آن خودداری کند. روش اسلام نسبت به این موضوعات مثل الکلیسم هم مثال خوب دیگری از نقش بازدارندگی مذهب است. 6- کنگره ها و جلسلات منظم دینی در کلیساها، مساجد و معابد در بهبودی سلامت ذهنی نقش داشتند، همچنین یک شانس را برای تعامل های اجتماعی دسته جمعی فراهم کردند. در بعضی از کشورها این جلسات برای تحصیلات سالم یا برای مشارکت های اجتماعی در درمان مشکلات ذهنی خاص استفاده می شد. 7- یک ویژگی مهم از ملاقات جمعی در یک زمینه دینی این است که مؤمنان به صورت هماهنگ هم صدا می شوند، در حالی که حضور آنها در یک مکان مقدس احساسات عاطفی را تقویت می کند ، و حس فداکاری آنها را می افزاید. در اماکن زیارتی مشهور مانند Lourdes در فرانسه، جایی که مکان تحت الشعاع دیده و بصیرت قرار گرفته است و معجزه آمیز بهبود بخشیده است، شگفت زده نمی کند، درمان های خود به خودی که از یک طبیعت روانشناسی ممکن است بگیرد. این خودش بیشتر، واکنش های متقابل را حمایت می کند و رهایی از تنش های روانی و استرس های ذهنی را آسان می کند. 8- در وضعی دیگر، یک کشیش یا یک شیخ ممکن است با یک توده وسیعی از مردم صحبت کنند. در مورد Coptic کشیش از Ghion ، در اتیوپی، مردم صدها نفر جمع می شوند، پر از امید و انتظار برای یک درمان روحی و برای یک راه حل در بعضی مشکلات اجتماعی. تعداد قابل توجهی از واکنش های فیزیولوژیکی معمولاً به وقوع می پیوندند و اشخاص ممکن است تحت تأثیر آن قرار بگیرند که آن ها را به یک حالت مجزا از مغز و حالتی انتزاعی وارد می کند. این واقعاً یک بهبودی موقت و زودگذر برای تنش های عاطفی و روان جوری فراهم خواهد کرد. علاوه بر این یک شخص مریض ذهنی حاد مانند اسکیزوفرنی، شخص با آسیب مغزی، صرع، از هدایت و تعامل اجتماعی در فعالیت های گروهی سود خواهند برد . 9- یک تعدادی از تکنیک ها و شیوه ها به طور سنتی برای تقویت کردن و نیرو دادن گروه و توده های درمانی استفاده می شوند. یک عنصر مرکزی در بعضی از شفابخش های دینی استفاده از طبل زدن (صدای ضربات موزون) است . این روی می داد در تمرین های سحرآمیز در آئین zar در اتوپیا، مصر و سودان یا در بعضی دین ها و کشورها در شرق میانی و شمال آفریقا. 10-استفاده از نیایش کنندگان موزون . نیایش کنندگان تکرار می کنند، مانند دعاهای قلب، که در کلیسای ارتودکس می خوانند و ذکر گفتن در بعضی فرقه های مسلمانان، مثال های دینی است که تفکر و اندیشه را تسهیل می کنند و گفتن ذکر یک نوع حس هماهنگی بیرونی و درونی است. 11- یک ویژگی قابل توجه نهادهای مذهبی وابستگی معنوی است که به آرامگاه ها و قبور افراد مذهبی مشهور دارند. یک مثال برجسته می تواند در مشهد دیده شود، مشهورترین شهر مذهبی در ایران. اسم مشهد دلالت می کند بر مکان شهادت امام رضا «هشتمین امام» که از قرن 9 در آنجا دفن شده است و پس از آن مشهد یک مکان مقدس مشهور شد. در طول سال، زائران پیر و جوان، غرقه شده و با احساسات مذهبی حرکت می کنند و اطراف آرامگاه مقدس جمع می شوند جدا از یک تضرع رسمی یک به یک یا در گروه ها می خوانند (تکرار می کنند). خودشان را می چسبانند به ضریح، آن را می بوسند و در آغوش می گیرندو آن را مستقیماً در رابطه با مشکلات، بدبختی ها و خواسته هایشان مورد خطاب قرار می دهند. 12- تأثیرات روانی این ارتباط با مقدس، و تخلیه عاطفی همراه با تضرع و التماس، را در ایالت ذهنی و رفتار عمومیشان به وضوح می توان دید. همان طور که مورد انتظار است، این تأثیرات روحی و روانی از فرد به فرد متفاوت است. اکثریت (زوار) ممکن نیست واکنش های بی مورد نشان بدهند، اما این ارتباط تاثیر زیادی روی آنها گذاشته با دگرگونی های عاطفی یا ظاهراً وارد می شوند به مرحله خلسه مانند. این آرامش روحی بعد از ارتباط با مقدس به وضوح قابل توجه است و اغلب تجربه با اشتیاق، فداکاری و اهدا تکرار شده است. 13- در خیلی از کشورهای در حال توسعه شفابخش های دینی نقش مهمی را بازی می کنند. Pir یا Fakir (در افغانستان، پاکستان و هند)، sheikh, fekki (سودان)، Hutawee (در دبی)، Mullah – این ها معمولاً برای تمزین های بهبود بخشیدن دینیشان شناخته شده اند. همچنین رهبرهای اجتماعی، علاوه بر این عمل های درمانی، در باره موارد اجتماعی نیز تحت مشورت قرار می گیرند . آنها منفعت هایی دارند که به آسانی قابل دسترسی است و مورد قبول مردم هستند. با دانش آنها، قدر و منزلت (نفوذ)، رهبری و ارتباط نزدیکی که با جامعه دارند، شفابخش های دینی می توانند بسیار مؤثر در آموزش بهداشت و بخش اطلاعات مفید باشند. آنها از این دانش و مهارتشان استفاده می کنند در زمیه های فرهنگی – اجتماعی و در حس ارتباط و هماهنگی با اشخاص. 14- یک ویژگی شاخص در شفابخش های دینی این است که روش آنها مبتنی است بر باور و ایمان. شفابخش ها با جسم و روح و روان مردم مرتبط شده اند. یک تفاوت برجسته وجود دارد بین این روش و مدرن درمانی، که بیشتر توجه آنها به نشانه های درمان است . هنوز شخص (بیمار) بیش از یک داروی صرف شیمیایی یا فیزیکی برای دور کردن نشانه های بیماری نیاز دارد. او به حمایت عاطفی و اجتماعی نیاز دارد و این نشان می دهد چرا بعضی اشخاص آرامش بیشتری با شفابخش های دینی پیدا می کنند. 15- به عبارت دیگر، بعضی تمرین های دینی خاص مبتنی است بر جنبه های اشتباه، مانند تملک ارواح، که ممکن است به نتایج مضر منجر شود. اما این ها بی درنگ منصرف شده است به طوریکه شفابخش های دینی به صورت فزاینده در تماس با سیستم جدید مراقبت بهداشتی درمانی وارد می شوند. من می توانم به سختی اغراق کنم که نیاز به مطالعه و ارزیابی تمرین های دینی سنتی است. این ضروری است که باید تلاش های گسترده تری صورت بگیرد تا هم نقاط ضعف و هم نقاط قوت مورد مطالعه قرار بگیرد و بهترین استفاده از منابع فرهنگی مفید بکنیم. 16- در خیلی از کشورهای در حال توسعه، پزشک های سنتی، مثل شفابخش های دینی، بیشتر روی سلامت ذهن کار می کنند. و به ما اجازه می دهد که فراموش نکنیم که در آن کشورها به طور میانگین یک روانپزشک هست برای بیش از پانصد هزار نفر. در واقع شفا بخش های دینی تنها منابع در دسترس برای اکثریت مردم ممکن است باشد که از روی میل کمک خود را جستجو بکنند. موضوع مطلب : یکشنبه 87 خرداد 26 :: 5:32 عصر :: نویسنده : ابوالقاسم آوند
«قدرت شفابخشی ایمان» 1- از اوایل تاریخ، ناهنجاری های عاطفی و دردهای روحی بوسیله بشر در معرض آزمایش قرار گرفته است. برای تسکین دادن این درد و رنج بشر بوسیله های زیادی متوسل شده و از قدرت های مختلفی کمک گرفته است، هر دو نیروی طبیعی و فوق طبیعی. در عرض دامنه وسیع فرهنگ ها و عقیده ها بدون توجه به اعتقادات محلی و سنتی، مذهب به عنوان یک مکان مرکزی نقش مهمی در کمک به ترفیع و رفاه ذهنی و تسکین اختلالات ذهنی داشته است. 2- یک سازمان درمانی جالب در مصر باستان، برای مثال، معبد خواب بود. آن بود یک مؤسسه به نام 1-em-hoted ، نام معبد خواب همراه است با نام اولین پزشک مشهور تاریخ وزیر فرعون و بعدها به خدای طب و قدیس حامی مشهور شده است. درمان ها بسیار مؤثر بودند بوسیله جو روانی مذهبی معابد و اعتماد قلبی عمیقی که مردم به قدرت های مافوق طبیعی داشتند. (وشفا بخش های خدایی با فن های دلالت کننده انجام شده است) . در سراسر قرن ها تمدن های مختلفی در یک متن مذهبی و فرهنگی – اجتماعی ایجاد شدند، که سیستم های درمانی قابل مقایسه برای درمان بیماری های ذهنی بود. 3- آیا در نظام روانپزشکی امروز جایی برای این نهادهای مذهبی است؟ 4- اساساً انسان ها هدایت را در دین جستجو می کنند و امیدوار به پیدا کردن حقیقت در آنجا هستند. در نظام مذهبی است که ارزش های اخلاقی و اصول فطری (ارثی) چارچوب رفتارهای ما را تشکیل می دهند برای تکامل بیشتر و برای شکل گیری شخصیت. در هنگام ناراحتی های روحی است که، عقیده هها، رسوم، سنت ها و مؤسسات دینی منابع اساسی را برای کمک و رهایی تشکیل می دهند. 5- یک شخص پریشان ممکن است در فکر خودکشی بیفتد ، اگرچه یک نیروی درونی او را از گرفتن جانش باز می دارد. بعضی از این اشخاص وقتی در مرحله مناسبی از درمان که خطر از سر آنها رفع شده است مورد مصاحبه قرار می گیرند، به وضوح به خاطر می اورند کلمه خدا که این فاکتور انها را از انجام خودکشی باز می دارد.شخص ممکن است یا ممکن نیست که به خاطر بیاورد کلمه های دقیق یا آیه ای از قرآن که به مسلمان ها فرمان می دهد «خودکشی نکنید، زیرا خداوند بخشنده و مهربان است نسبت به شما» او فهمیده است که خودکشی برضد اعتقادات دینی است، بنابراین او باید از انجام آن خودداری کند. روش اسلام نسبت به این موضوعات مثل الکلیسم هم مثال خوب دیگری از نقش بازدارندگی مذهب است. 6- کنگره ها و جلسلات منظم دینی در کلیساها، مساجد و معابد در بهبودی سلامت ذهنی نقش داشتند، همچنین یک شانس را برای تعامل های اجتماعی دسته جمعی فراهم کردند. در بعضی از کشورها این جلسات برای تحصیلات سالم یا برای مشارکت های اجتماعی در درمان مشکلات ذهنی خاص استفاده می شد. 7- یک ویژگی مهم از ملاقات جمعی در یک زمینه دینی این است که مؤمنان به صورت هماهنگ هم صدا می شوند، در حالی که حضور آنها در یک مکان مقدس احساسات عاطفی را تقویت می کند ، و حس فداکاری آنها را می افزاید. در اماکن زیارتی مشهور مانند Lourdes در فرانسه، جایی که مکان تحت الشعاع دیده و بصیرت قرار گرفته است و معجزه آمیز بهبود بخشیده است، شگفت زده نمی کند، درمان های خود به خودی که از یک طبیعت روانشناسی ممکن است بگیرد. این خودش بیشتر، واکنش های متقابل را حمایت می کند و رهایی از تنش های روانی و استرس های ذهنی را آسان می کند. 8- در وضعی دیگر، یک کشیش یا یک شیخ ممکن است با یک توده وسیعی از مردم صحبت کنند. در مورد Coptic کشیش از Ghion ، در اتیوپی، مردم صدها نفر جمع می شوند، پر از امید و انتظار برای یک درمان روحی و برای یک راه حل در بعضی مشکلات اجتماعی. تعداد قابل توجهی از واکنش های فیزیولوژیکی معمولاً به وقوع می پیوندند و اشخاص ممکن است تحت تأثیر آن قرار بگیرند که آن ها را به یک حالت مجزا از مغز و حالتی انتزاعی وارد می کند. این واقعاً یک بهبودی موقت و زودگذر برای تنش های عاطفی و روان جوری فراهم خواهد کرد. علاوه بر این یک شخص مریض ذهنی حاد مانند اسکیزوفرنی، شخص با آسیب مغزی، صرع، از هدایت و تعامل اجتماعی در فعالیت های گروهی سود خواهند برد . 9- یک تعدادی از تکنیک ها و شیوه ها به طور سنتی برای تقویت کردن و نیرو دادن گروه و توده های درمانی استفاده می شوند. یک عنصر مرکزی در بعضی از شفابخش های دینی استفاده از طبل زدن (صدای ضربات موزون) است . این روی می داد در تمرین های سحرآمیز در آئین zar در اتوپیا، مصر و سودان یا در بعضی دین ها و کشورها در شرق میانی و شمال آفریقا. 10-استفاده از نیایش کنندگان موزون . نیایش کنندگان تکرار می کنند، مانند دعاهای قلب، که در کلیسای ارتودکس می خوانند و ذکر گفتن در بعضی فرقه های مسلمانان، مثال های دینی است که تفکر و اندیشه را تسهیل می کنند و گفتن ذکر یک نوع حس هماهنگی بیرونی و درونی است. 11- یک ویژگی قابل توجه نهادهای مذهبی وابستگی معنوی است که به آرامگاه ها و قبور افراد مذهبی مشهور دارند. یک مثال برجسته می تواند در مشهد دیده شود، مشهورترین شهر مذهبی در ایران. اسم مشهد دلالت می کند بر مکان شهادت امام رضا «هشتمین امام» که از قرن 9 در آنجا دفن شده است و پس از آن مشهد یک مکان مقدس مشهور شد. در طول سال، زائران پیر و جوان، غرقه شده و با احساسات مذهبی حرکت می کنند و اطراف آرامگاه مقدس جمع می شوند جدا از یک تضرع رسمی یک به یک یا در گروه ها می خوانند (تکرار می کنند). خودشان را می چسبانند به ضریح، آن را می بوسند و در آغوش می گیرندو آن را مستقیماً در رابطه با مشکلات، بدبختی ها و خواسته هایشان مورد خطاب قرار می دهند. 12- تأثیرات روانی این ارتباط با مقدس، و تخلیه عاطفی همراه با تضرع و التماس، را در ایالت ذهنی و رفتار عمومیشان به وضوح می توان دید. همان طور که مورد انتظار است، این تأثیرات روحی و روانی از فرد به فرد متفاوت است. اکثریت (زوار) ممکن نیست واکنش های بی مورد نشان بدهند، اما این ارتباط تاثیر زیادی روی آنها گذاشته با دگرگونی های عاطفی یا ظاهراً وارد می شوند به مرحله خلسه مانند. این آرامش روحی بعد از ارتباط با مقدس به وضوح قابل توجه است و اغلب تجربه با اشتیاق، فداکاری و اهدا تکرار شده است. 13- در خیلی از کشورهای در حال توسعه شفابخش های دینی نقش مهمی را بازی می کنند. Pir یا Fakir (در افغانستان، پاکستان و هند)، sheikh, fekki (سودان)، Hutawee (در دبی)، Mullah – این ها معمولاً برای تمزین های بهبود بخشیدن دینیشان شناخته شده اند. همچنین رهبرهای اجتماعی، علاوه بر این عمل های درمانی، در باره موارد اجتماعی نیز تحت مشورت قرار می گیرند . آنها منفعت هایی دارند که به آسانی قابل دسترسی است و مورد قبول مردم هستند. با دانش آنها، قدر و منزلت (نفوذ)، رهبری و ارتباط نزدیکی که با جامعه دارند، شفابخش های دینی می توانند بسیار مؤثر در آموزش بهداشت و بخش اطلاعات مفید باشند. آنها از این دانش و مهارتشان استفاده می کنند در زمیه های فرهنگی – اجتماعی و در حس ارتباط و هماهنگی با اشخاص. 14- یک ویژگی شاخص در شفابخش های دینی این است که روش آنها مبتنی است بر باور و ایمان. شفابخش ها با جسم و روح و روان مردم مرتبط شده اند. یک تفاوت برجسته وجود دارد بین این روش و مدرن درمانی، که بیشتر توجه آنها به نشانه های درمان است . هنوز شخص (بیمار) بیش از یک داروی صرف شیمیایی یا فیزیکی برای دور کردن نشانه های بیماری نیاز دارد. او به حمایت عاطفی و اجتماعی نیاز دارد و این نشان می دهد چرا بعضی اشخاص آرامش بیشتری با شفابخش های دینی پیدا می کنند. 15- به عبارت دیگر، بعضی تمرین های دینی خاص مبتنی است بر جنبه های اشتباه، مانند تملک ارواح، که ممکن است به نتایج مضر منجر شود. اما این ها بی درنگ منصرف شده است به طوریکه شفابخش های دینی به صورت فزاینده در تماس با سیستم جدید مراقبت بهداشتی درمانی وارد می شوند. من می توانم به سختی اغراق کنم که نیاز به مطالعه و ارزیابی تمرین های دینی سنتی است. این ضروری است که باید تلاش های گسترده تری صورت بگیرد تا هم نقاط ضعف و هم نقاط قوت مورد مطالعه قرار بگیرد و بهترین استفاده از منابع فرهنگی مفید بکنیم. 16- در خیلی از کشورهای در حال توسعه، پزشک های سنتی، مثل شفابخش های دینی، بیشتر روی سلامت ذهن کار می کنند. و به ما اجازه می دهد که فراموش نکنیم که در آن کشورها به طور میانگین یک روانپزشک هست برای بیش از پانصد هزار نفر. در واقع شفا بخش های دینی تنها منابع در دسترس برای اکثریت مردم ممکن است باشد که از روی میل کمک خود را جستجو بکنند. موضوع مطلب : یکشنبه 87 خرداد 26 :: 5:30 عصر :: نویسنده : ابوالقاسم آوند
- بسیاری از مردم موافقند که اتفاقات معینی درزندگی آنها مثل داغدیدگی ، تعویض شغل ، امتحانات ویا حتی ساعات پرترافیک وراه بندان در شهرهای بزرگ پر استرس هستند .ماسعی داریم از استرس دوری کنیم ، اما اگر قادر به این کار نباشیم .باید تلاش کنیم که با آن سازگار شویم .این سازگاری گاهی اوقات به «مقاوم شدن» تعبیر می شود .اگر چه تعریف کردن استرس مشکل است ، ولی دوری کردن از آن ومقاوم شدن دو راه قاطع غلبه کردن بر آن است n - هنگامی که ماقادر نباشیم بر استرس خود غلبه کنیم ، استرس می تواند موجب بی حوصلگی ، خستگی زیاد و اختلاف جدی دیگری همچون زخم معده ،بیماری های قلبی عروقی ، اضطراب و افسردگی در ماشود . امانه اینکه هرکس که در معرض استرس شدید قرارگیرد از حمله ی قلبی و یا افسردگی دوره ای رنج می برد : بعضی اشخاص آسیب پذیرتر از دیگران اند . بسیاری از دانشمندان عصب شناس ، در حال حاضر ،حدس می زنند که تفاوت در توانایی مقابله با استرس می تواند ناشی از تغییرات شیمیایی در قسمتی از مغز باشد که مربوط به فرآیند سازگاری یافتن با استرس است . n - استرس باعث می شود غده ی آدرنال که در بالای کلیه قرار گرفته است ، هورمون آدرنالین ترشح کند ، اماخیلی هرمون های دیگر در ارتباط باآن ازقبیل نورآدرنالین نیز به خون وارد - آدرنالین و نور آدرنالین همچنین توسط سلولهای عصبی یانرون ها نیز ترشح می شوند.در این جااین ترکیبات به عنوان انتقال دهنده های عصبی عمل می کنند .(پیک های شیمیایی که یک نرون راقادر به ارتباط با دیگری می کند). نورنهایی که از نور آدرنالین به عنوان انتقال دهنده های عصبی استفاده می کنند تقریباً تمام اندام های بدن رااز عنبیه در چشم گرفته تا روده و مثانه راعصب دهی می کنند. n آزاد شدن چنین ترکیباتی می تواند بعضی اختلالات پزشکی راکه بوسیله ی استرس ایجاد n - بیشتر مطالعات در مورد تاثیر استرس برروی مغز و نخاع (سیستم عصبی مرکزی یابه اختصار CNS) بدنبال یافتن تغییراتی در دستگاه لیمبیک است. دستگاه لیمبیک که مجموعه نواحی از مغز است که در کنترل احساسات شرکت می کند . شبکه ای از فیبرهای عصبی قسمت های مختلف دستگاه لیمبیک رابه هم مرتبط می کند . به عنوان مثال ناحیه ای راکه ترشح هورمون هاراکنترل می کند به ناحیه ای که در فرآیند هایی چون تصمیم گرفتن و یادگیری شرکت دارد ، متصل می کند . n نورون های دستگاه لیمبیک به بسیاری از انتقال دهنده های عصبی از جمله آدرنالین و n - وقتی استرس تکرار شود همانطور که در زندگی روزانه بارها اتفاق می افتد ، تغییرات بیشتری رخ می دهد. به عنوان مثال برای اینکه نورون قادر به تولید زیاد و ترشح انتقال دهنده های عصبی بیشری باشد، سلول باید میزان تولید ملکول آنزیمی را که برای ساخت نورآدرنالین لازم است افزایش دهد. احتمالاً چنین تغیراتی که نشان می دهند نورون ها سلولهای سازگار پذیری هستند، پایه و اساس این امر است که ماتوانایی مقابله با استرس را داریم. - اخیراً محققان در تلاش برای یافتن این هستند که استرس چگونه نحوه ی برقراری ارتباط نورون های دستگاه لیمبیک را تغییر می دهد . روی هم رفته ، نورون ها از نظر فیزیکی به هم متصل نیستند، بلکه از طریق انتقال دهنده های عصبی که به عنوان پیام رسان برای انتقال پیام از سلولی به سلول دیگر عمل می کنند، به هم مرتبط می شوند. هنگامی که نورون ها در فعالیت عصبی هستند ، ملکول های انتقال دهنده های عصبی شان را آزاد می کنند که در طول شکاف یا فضای سیناپسی که یک نورون را از دیگری جدا می کند، پخش می شوند. به منظور جذب شدن توجه نورون بعدی زنجیره ، انتقال دهنده های عصبی باید به گیرنده هایشان (پروتئین هایی که در غشای سلول عصبی قرار دارند) متصل شوند. مقایسه مشهوری در این زمینه این است که - دو نوع اصلی از گیرنده های نور آدرنالین وجود دارند که گیرنده های آدرنالو نامیده n اولین بررسی این است که استرس تأثیر می گذارد بر اینکه تعداد هر دو نوع B و a در گیرنده های آدرنال تغییر کند. تنها یک برخورد با استرس موجب تغییرات غیر قابل پیش بینی ای در گیرنده های آدرنال می شود که احتمالاً به یک سری از عوامل مثل طول مدت استرس و شدت آن و تجربه حیوانات از شکل ویژه استرس بستگی دارد. زمانی که استرس تکرار می شود، تغییرات پایدارتری ظاهر می شود. مخصوصاً تعدادگیرنده های آدرنال B در مغز کم می شوند. در موش های اهلی نشده، این ها اتفاق می افتند حتی بعد از استرس خیلی خفیف ناشی از به سادگی لمس کردن آنها برای یک دقیقه در روز. موضوع مطلب : چهارشنبه 87 خرداد 22 :: 11:10 صبح :: نویسنده : ابوالقاسم آوند
چرااسترساعصابشماراخرابمیکند؟ قابل ملاحظه ترین جنبه این تغییر، این است که به نظر میآید به چندین جلسه روزانه نیاز داشته باشد. فرآیند عادت کردن، تشخیص داده می شود از نشانه های ظاهری رام کردن استرس مانند لرزش و کوشش برای گاز گرفتن هر یک از انگشتان که گاه گاهی به سیستم دفاعی دندانی خیلی نزدیک می شوند. همچنین، چندین روز صرف عادت کردن مکرر میشود. کاهش در تعداد گیرنده های نور آدرنالین میتواند زمینه این فرآیند عادت کردن باشد، بدین معنی که تغییرات در گیرنده ها ممکن است قسمتی از سازگاری با استرس باشد. Page 1 n ما اکنون می دانیم که این ممکن است اتفاق بیفتد. زمانی که نور آدرنالین با گیرنده های آدرنال از نوع B یک سلول عصبی پیوند میدهد، سلول AMP حلقوی بیشتری و یک ترکیب مهم تولید میکند که یک محدوده وسیع از واکنشهای بیوشیمیایی درون سلول را تنظیم میکند که شامل تولید و آزاد کردن انتقال دهنده های عصبی است پس از استرس مکرر، اما نورآدرنالین توانایی کمتری دارد برای تحریک سلول برای تولیدAMP حلقوی، به وسیله ایجاد پیوند با گیرنده های آدرنالین B و تغییر تولید AMP حلقوی، نور آدرنالین با فرآیندهای بیو شیمیایی کنترل کننده عملکرد سلول های عصبی هدف، یک تماس مستقیم دارد. بنابراین استرس نه فقط آزاد کردن نورآدرنالین را افزایش میدهد بلکه بر سلول های هدف تأثیر می گذارد به وسیله کم کردن حساسیت گیرنده های آدرنال B آنها به نورآدرنالین. n در این لحظه، ما باید با مسئله بزرگ دیگری مقابله کنیم. نورآدرنالین واقعاً چه کاری در مغز انجام میدهد؟ آیا آزاد شدن افزایش یافته این انتقال دهنده عصبی برای تأثیرات غیر مطبوع استرس مسئول است یا به ما کمک می کند تا برآنها غلبه کنیم؟ پاسخ این سؤال واضح نیست و عقیده علمی شدیداً مختلف است. در این لحظه، ما باید با مسئله بزرگ دیگری مقابله کنیم. نورآدرنالین واقعاً چه کاری در مغز انجام میدهد؟ آیا آزاد شدن افزایش یافته این انتقال دهنده عصبی برای تأثیرات غیر مطبوع استرس مسئول است یا به ما کمک می کند تا برآنها غلبه کنیم؟ پاسخ این سؤال واضح نیست و عقیده علمی شدیداً مختلف است. n یک مکتب فکری پاسخ می دهد که آزاد سازی نورآدرنالین در مغز مستقیماً مسئول تأثیرات عاطفی مضر استرس است. این نتیجه گیری عمدتاً بر اساس شواهد جمع آوری شده از آزمایشات روی حیواناتی است که محققان به طور الکتریکی نورن های آزادکننده نورآدرنالین را تحریک میکنند. این روند تغییراتی در عواطف و رفتار که سخت مشابه اضطراب و پاسخ به استرس است ایجاد میکند. برطبق این نظریه،کاهش در تعداد گیرنده های آدرنال B بعد از استرس مکرر به مقابله به اثرات مضر نورآدرنالین کمک می کند. n اگر نورآدرنالین اثرات بد استرس را ایجاد می کند، ما باید بتوانیم این تأثیرات را به وسیله جلوگیری کردن از آزاد سازی نورآدرنالین متوقف کنیم. تعدادی روش برای انجام این کار وجود دارد اما آسانترین راه، استفاده کردن از یک دارو است مثل 6- هیدروکسی دوپامین که زمانی که به داخل مغز تزریق میشود، به طور انتخابی، سلولهای عصبی ای را که از نورآدرنالین به عنوان یک انتقال دهنده عصبی استفاده میکنند تخریب میکند. زمانی که philippe Soubrie در مجمع ملی سلامتی و تحقیق پزشکی (INSERM) در پاریس، این کار را انجام داد و فهمید که حیوانات هنوز برای استرس آسیب پذیرند. مطالعات دیگر نشان داده اند که تزریق نورآدرنالین به داخل مناطق معینی از مغز میتواند حیوانات را از توسعه نشانه های استرس بازدارد. یافته هایی مثل این ها، نشان می دهند که آزاد شدن نورآدرنالین به خودی خود برای تأثیرات مضر استرس مسئول نیست اما یک پاسخ فیزیولوژیکی طراحی شده برای غلبه بر آنهاست. بنابراین آزاد سازی نورآدرنالین ممکن است برای فرآیند مقاوم شدن حیاتی باشد. حتی داروهای ضد افسردگی کاری در مغز بدون نورآدرنالین انجام نمیدهند. محققان دانسته اند برای مدت زمانی، دور کردن نورآدرنالین از مغز داروهای ضد افسردگی را باز می دارند که تعداد گیرنده های آدرنال B راکم کنند. بنابراین شواهد در حال رشد که نورآدرنالین به کم کردن از نتیجه استرس کمک می کند، احتمالاً به وسیله کم کردن از تعداد گیرنده های آدرنال B. هورمون های دیگری همچنین احتمالاً در این فرآیند درگیر میشوند. این ها شامل می شوند بر گلوکوکورتیکوئیدها (شناخته شده به عنوان هورمون های استرس) که شبیه آدرنالین و نورآدرنالین، به وسیله غده آدرنال تولید می شوند. n انتقال دهنده های عصبی دیگر در داخل سیستم لیمبیک همچنین به نظر میآید که برتعداد گیرنده های آدرنال B در مغز تأثیر بگذارند. دو تا از این ها، 5- هیدروکسی تریپتآمین (یا HT – 5، به طور خلاصه) و 6- آمینوبوتریک اسید (یا GAMA به طور خلاصه) ممکن است به طور اختصاصی مهم باشند. اگر HT – 5 از مغز دور شود، مواد ضد افسردگی به طور طولانی تر از تعداد گیرنده های آدرنال B کم نمیکنند، شاید چون گیرنده ها کمتر به نورآدرنالین پاسخ میدهند. هیچ کس هنوز نمی داند چطور جدا کردن HT-5 راه و روش گیرنده های پاسخ دهنده به استرس را تغییر میدهد. اما این میتواند کلید مهم دیگری برای اتصال بین استرس، اضطراب و افسردگی به دست بدهد. شرکت دارو Bristol – Myers ، اخیراً دارویی که به نظر میآید آزاد سازی HT-5 را به عنوان شکل جدیدی از درمان اضطراب کم میکند، عرضه کرده است. n مانند HT-5 ، GABA ممکن است همچنین بر تعداد گیرنده های آدرنال تأثیر بگذارد. داروهایی که فعالیت GABA ، (یک انتقال دهنده عصبی که سلول های عصبی را از حمل گیرنده ها برای آن باز میدارد) را تشدید میکنند. خیلی وقت است که به خاطر اثرشان در درمان اضطراب، شناخته شده اند. آن ها شامل میشوند بر Librium , Valium که به یک گروه از مواد مرکب که Benzodiazepine نامیده میشوند تعلق دارند. (ببینید: چه چیزی برای یک زندگی آرام؟ دانشمند جدید، 6 می 1989.) اخیراً شواهدی وجود دارد که نشان میدهند که داروهایی که GABA را پس میزنند، به اصطلاح عامل برعکس Benzodiazepineها، تعداد گیرنده های آدرنال B را در مغز افزایش میدهند. n کسانی که آگونیست های برعکس را مصرف میکنند در محاکمه ها میگویند که آنها احساس اضطراب شدیدی میکردند و آنها تغییرات فیزولوژیکی شبیه همان هایی که در افراد مضطرب دیده می شود را نشان میدهند، بنابراین این داروها ممکن است تقلیدی از تأثیرات استرس باشند. n مطالعاتی مثل اینها دلالت می کنند بر اینکه همه تغییرات ایجاد شده به وسیله استرس در انتقال دهنده های عصبی و گیرنده هایشان ممکن است با هم مرتبط باشند. بنابراین، داروهای فعال بر یک گروه از سؤالهای عصبی ممکن است تأثیرات دور از دسترسی از مغز داشته باشند. در واقع این میتواند توضیح دهد که چرا هر دو داروهای ضد اضطراب و ضد افسردگی به نظر میآید که اضطراب و افسردگی را تسکین میدهند اگر چه آنها عملکرد نورآدرنالین، HT-5 و GABA را تغییر میدهند. اگر چنین باشد، یک عدم تعادل در عملکرد انتقال دهنده های عصبی و متفاوت بیشتر از اختلال در یکی به طور اختصاصی میتواند اختلالات وابسته به استرس را ایجاد کند. تنها زمانی که ما همه این فرآیندها را بفهمیم، خواهیم توانست توضیح دهیم که چرا بعضی مردم نمی توانند از عهده استرس برآیند در حالیکه دیگران می توانند این کار را کنند. موضوع مطلب : چهارشنبه 87 خرداد 22 :: 11:9 صبح :: نویسنده : ابوالقاسم آوند
زنان و گفتمان علمی 1- اخیرا یک روزنامه ی کامپیوتری برای نشان دادن تعصب و طرفداری از مردان در زبان به جای قالب استاندارد سوم شخص مفرد او(مونث)را جایگزین او(مذکر)کرد.پاسخ های پر هیجان به دست آمد.از محدوده ی کسانی که از این تبعیض جنسی معکوس قدر دانی کردند تا کسانی که اشتراک خود را باطل کردند.یک خوانده ی عصبانی پاسخ داد :سردبیر عزیز…من پیشنهاد می کنم که این عنوان ثانویه را بپذیرید:مجله ای برای زنان و خواجگان با تخصص بالا. 2- در حقیقت زمانی که بحث در مورد زنان و زبان علمی به وجود آمد علاقه شدیدی بین افراد بی طرف شکل گرفت.به طور کلی he (که استفاده می شود برای تمام انسان ها تا اینکه فقط برای مردها )بعد از یک جنگ خشم آلود از بسیاری از انتشارات علمی ناپدید شده است.ولی در این قلمرو که بطور سنتی علم در احاطه مردان است این فقط یک آغاز است.کارهای بعدی مربوط به اصلاح زبان قرار است که انجام شود چرا که در این جنگ سخت ضمایر فقط با عنوان پیش درآمد و مقدمه اند.گفتمان علمی پر است از تستوسترون. 3- به عنوان مثال دادن نام تاریخی علم به نام مردان و طبیعت را به نام زنان در نظر بگیرید.این زوج(علم و طبیعت)با مشارکت یکدیگر یک استعاره عمیق و جا سازی شده از کشفیات علمی را تشکیل می دهند.یکی از این دو برگزیده فرانسیس با کن می باشد.در این استعاره دانشمند با شهامت و به طور منطقی به دنبال طبیعت به طور حتم بی اراده و مرموز می رود. 4- با کن در نوام ارگانم می گوید:اگر هر مردی باشد که راضی به استراحت و استفاده از علمی که قبلا کشف شده است نباشد و اشتیاق به نفوذ بیشتر و جستجو در مورد علوم حتمی و قابل شرح داشته باشد من از همه ی چنین افرادی دعوت می کنم که به عنوان پسران راستین علم به من که در حال عبور از میدان بیرونی طبیعت هستم ملحق شود... بالاخره ممکن است راهی به اتاق خواب او (طبیعت)پیدا کنیم. 5- با کن به کرات پسران عشق را به یک اظهار عشق پرخاشگرانه ی مردانه به رازهای زنانه ی طبیعت دعوت می کند.زمانی که طبیعت قابل دسترس از کار درآمد علم سخت و محکم با او به خوبی رفتار می کند.رمزهای او را رمزگشایی کرده و نظم و دلیل را به آن تحمیل می کند .وقتی که او (طبیعت)مقاومت نشان می دهد او (علم)او(طبیعت)را روی آخور می خواباند.با کن در((The Masculine birth of time )) می گوید:من به درستی قبول کردم تا طبیعت و تمام فرزندانش را به خدمت شما در آورم و او را برده ی شما سازم.در پیشرفت یادگیری او تفسیر می کند :شما باید طبیعت را که مثل یک سگ شکاری در سرگردانی است تعقیب کنید و شما هر لحظه مه بخواهید قادرید که او را دنبال کنید و پس از آن او را دوباره به جای اول خود بازگردانیم. 6- شناسایی تاریخی علم با تسلط مردان خیلی با دوام است. در استعاره علم مردانه و طبیعت زنانه معمولا فرزندانی بوجود می آورند .ریچارد.پ.فینمن از این استعاره (معنای مجازی)در سخنرانی جایزه نوبل خود در سال 1965 استفاده کرد:پس چه اتفاقی بر سر این تئوری قدیمی که من به عنوان یک جوان عاشقش شدم تبدیل به یک بانوی سالخورده شد که دیگر خیلی جذاب نیست... ولی بهترین چیزی که در مورد یک بانوی سالخورده می توانیم بگوییم این است که او یک مادر خیلی خوب می باشد و فرزندان بسیار خوبی را بدنیا آورده است. 7- زبان علم جدید نه فقط در ضمایر و استعاره بطور قاطعانه گرایش و تمایل به مردان دارد حتی تحسین و تمجید شد نیز خدشه دار شده است.ادوین هابل در تبریک به سسیلا پیان گپسچکین متخصص برجسته فیزیک نجومی او را بهترین مرد هاروارد می خواند. 8-در حقیقت گفتمان علمی جدید پر است از استدلال ها و مطالب مشترکی برای نشان دادن اینکه تنها مردان دارای ذهنی روشنفکر و خصوصیات فیزیکی و روانی لازم برای انجام خوب کارهای علمی هستند.زنان فقط شایستگی لازم را ندارند.به عنوان مثال نورولوژیست ها و جمجمه شناس های قرن نوزدهم با تلاش و کوشش زیاد مغز زنان را اندازه گیری و وزن کردند تا به اثبات برسانند که زنان استعدادی برای کار سخت استدلال علمی ندارند .سر دیوید بریستر زندگی نامه نویس نیوتون اعلام داشته است که قالبی که خداوند در آن مغز زنان را شکل داده فاقد آن مراحلی است که قدرت مردانه برای شنیدن اعماق صدا درک قیاس صوری و پرسش و پاسخ از طبیعت دارد.و هم مورد سرزنش و بازخواست قرار می گیرد.دکتر جی.جی.میلینگن در سال 1848 می نویسد:{زنان}بیشتر تحت تاثیر سیستم خود هستند تا مغز خود. 9- به زنان به طور سخت گیرانه ای هشدار داده می شد که از تلاش برای استفاده کار آمد از مغزهای قدامی خود خصوصا در زمینه علم خودداری کنند چرا که منجر به آسیب به خود همچنین کودکان به دنیا نیامده خود می شود .جی. استنلی هال رئیس دانشگاه کلارک در سال 1906 هشدار داد :استفاده بیش از حد از مغز در زمان های حیاتی یعنی در اواسط و اواخر نوجوانی در رشد کامل پستان و عملکرد های ضروری زاد و ولد (انتقال نسل)مداخله می کند.مثل همیشه از طبیعت زنانه برای حمایت از علم مردانه در این جدال استفاده می شود .ماکس پلانک گفته است:به اندازه کافی نمی توان تاکید کرد که خود طبیعت خود را در عملکرد یک مادر و یک زن خانه دار مقدر شده است و اینکه قوانین طبیعت تحت هیچ شرایطی نمی توانند بدون خطر جدی نادیده انگاشته شدند که در هر صورت این نادیده گیری قوانین طبیعت خصوصا خود را در نسل های آینده آشکار می سازد. 10-زنانی که علیرغم قدغن هایی هنر آنها را ناچیز و کم اهمیت جلوه می دادند به کار علمی پرداخته اند به طور تاریخی به تصویر کشیده شده اند .به عنوان مثال کارولین هرسل خواهر ویلیام هرسل یک اختر شناس معروف در حیطه کاری خود به عنوان فردی که مراقبت می کند از دقایق کسل کننده ای که نیاز به ذهن پرورش یافته ای دارد ولی وقت زیادی را از سر ویلیام می گیرد توصیف شده است.مفسردیگری وست مینیستر دیوید 1902 توضیح می دهد که کاری که توسط زنان انجام می شود یا همراه با مردان است یا به طور آشکاری تحت مراقبت یا نظارت آن ها است و بیشتر کار های مربوطه خارج از زن نوازی است . 11-امروزه برخورد با زنان در در گفتمان علمی زنان در جامعه بهبود یافته است .تبعیض جنسیت شایع به نظر می رسد که پایان یافته است.با این وجود گاه و بی گاه انعکاس ترساننده ای از اخطار پلانک به نسل های تولد نیافته به چشم می خورد .برای مثال در سپتامبر 1990 یک شیمیدان محترم در دانشگاه آلبرتا متنی مشابه را در CJP منتشر کرد.که مادران را بخاطر بسیاری از بیماری های قرن جدید مانند استفاده از مواد دارویی(مخدر) تقلب و فساد در سیاست سرزنش می کرد ولی با اینکه نظریات پلانک هیچ گونه جنبشی بوجود نیاورد .مطلب روزنامه ی CJP تبدیل به یک شورش عمومی شد. به خاطر این موضوع بعدها سردبیر معذرت خواهی کرد و گفت:مطلب شاهد علمی نداشته و هیچ گونه جایگاه علمی در یک روزنامه ی علمی ندارد. 12- این پیشرفتی است برای شما با این حال آهسته تر شدن ممکن است در آینده دیده شود. ما باید سرعت را به اندازه ای تسریع ببخشیم زیرا همانطور که همه ی ما می دانیم زمان برای هیچ زنی متوقف نمی شود. موضوع مطلب : چهارشنبه 87 خرداد 22 :: 9:45 صبح :: نویسنده : ابوالقاسم آوند
|