سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
درباره وبلاگ


عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی فسا،مترجم،مؤلف،خوشنویس
آرشیو وبلاگ
لوگو
عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی فسا،مترجم،مؤلف،خوشنویس
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 8
  • بازدید دیروز: 113
  • کل بازدیدها: 2301863



زبان * خط * سخن * صفحه شخصی : ابوالقاسم آوند




In Taiwan, a woman suddenly died unexpectedly with signs of bleeding from her ears, nose, mouth & eyes. After a preliminary autopsy, it was diagnosed death due to arsenic poisoning. Where did the arsenic come from?
The police launched an in-depth and extensive investigation. A medical school professor was invited to come to solve the case.
The professor carefully looked at the contents from the deceased"s stomach, in less than half an hour, the mystery was solved.. The professor said: "The deceased did not commit suicide and neither was she murdered, she died of accidental death due to ignorance!"
Everyone was puzzled, why accidental death? The professor said: "The arsenic is produced in the stomach of the deceased." The deceased used to take "Vitamin C" everyday, which in itself is not a problem. The problem was that she ate a large portion of shrimp/prawn during dinner. Eating shrimp/prawn  is not the problem that"s why nothing happened to her family even though they took the same shrimp/prawn. However at the same time the deceased also took "vitamin C", that is where the problem is!
Researchers at the University of Chicago in the United States , found through experiments, food such as soft-shell shrimp/prawn contains a much higher concentration of - five potassium arsenic compounds.
Such fresh food by itself has no toxic effects on the human body! However, in taking "vitamin C", due to the chemical reaction, the original non-toxic - five potassium arsenic (As anhydride, also known as arsenic oxide, the chemical formula for As205) changed to a three potassium toxic arsenic (ADB arsenic anhydride), also known as arsenic trioxide, a chemical formula (As203), which is commonly known as arsenic to the public!
Arsenic poisoning have magma role and can cause paralysis to the small blood vessels, inhibits the activity of the liver and fat necrosis change Hepatic Lobules Centre, heart, liver, kidney, intestine congestion, epithelial cell necrosis, telangiectasia. Therefore, a person who dies of arsenic poisoning will sh ow signs of bleeding from the ears, nose, mouth & eyes.
Therefore; as a precautionary measure, DO NOT eat shrimp/prawn when taking "Vitamin C".




موضوع مطلب :


دوشنبه 90 اردیبهشت 26 :: 9:4 صبح ::  نویسنده : ابوالقاسم آوند

شاعر گوید:
دوچیز تیره ی عقل است، دم فروبستن  به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی
بنابراین:
اگر کسی به تو لبخند نمی زند، علت را در لبان بسته ی خود جست وجو کن
و وقتی می توانی با سکوت حرف بزنی، بر پایه های لغزان واژه ها تکیه نکن
***
از زشت رویی پرسیدند:"آن وقت که جمال پخش می کردند، کجابودی؟" پاسخ داد:"درصف کمال."
***
آن چه که با پول می خری، رفع مشکل نیست، پرداخت هزینه است.
***
رفیق پابرهنه ها باش، چرا که ریگی به کفش شان نیست.
***
با تمام فقرعشق را گدایی نکن و با تمام ثروت خریدار عشق مباش.
***
هرکس ساز خودش را می زند. این تو هستی که نباید به ساز کسی برقصی.
***
مردی که کوه را برداشت، کسی بود که با جمع آوری سنگریزه ها شروع کرد.
***
معنای شجاعت: بترس وبلرز وبااین همه، قدمی بردار.
***
هیچگاه تنها نیستی، چرا که می توانی با خدا خلوت کنی.
***
روزی به عقب برمی گردی و به آنچه گریه آور بود، می خندی.
***
آدمی را آدمیت لازم است. عود بی بو، خاصیت هیزم را هم ندارد.
***
با کشتن گنجشک ها، کرکس ها ادب نمی شوند.
***
از آن کس که با تو برخورد می کند یک بار بترس و از آن کس که خودش را به تو می چسباند، هزار بار.
***
فرق نبوغ و حماقت در این است که نبوغ حدی دارد




موضوع مطلب :


پنج شنبه 90 اردیبهشت 8 :: 7:15 صبح ::  نویسنده : ابوالقاسم آوند

مادر

 

سروده ی : استاد جعفری(سها)

مرا در کودکی این گفته بودند:

که می باید خدا در آسمان دید

به خواب و چشم کس ، هرگز نیاید

و لیکن میتوانش بیکران دید .

به دل گفتم عجب پیچیده رازیست ،

یقینش میتوان با چشم جان دید .

به دنبالش تمام عمر گشتم.

به جان گفتم : "کجایش پس توان دید"؟!

صدایی هی زدم : "کای خسته برگرد."

که این جا می توان او را عیان دید.

بلی ، چشمم به چشم مادر افتاد.

همان نوری که چشمم در اوان دید.

به خود گفتم : "کجایی ای خداجو" ؟

خدا در چشم مادر می توان دید.




موضوع مطلب :


شنبه 89 بهمن 30 :: 1:3 عصر ::  نویسنده : ابوالقاسم آوند

مرد جوانی از سقراط پرسید راز موفقیت چیست؟ سقراط به او گفت: "فردا به کنار نهر آب بیا تا ‌راز موفقیت را به تو بگویم." صبح فردا مرد جوان مشتاقانه به کنار رود رفت.
سقراط از او خواست که دنبالش به راه بیفتد.. جوان با او به راه افتاد. به لبه رود رسیدند و ‌به آب زدند و آنقدر پیش رفتند تا آب به زیر چانه آنها رسید. ‌ناگهان سقراط مرد جوان را گرفت و زیر آب فرو برد.
جوان نومیدانه تلاش کرد خود را رها کند، امّا سقراط آنقدر ‌قوی بود که او را نگه دارد. مرد جوان آنقدر زیر آب ماند که رنگش به کبودی گرایید و بالاخره توانست خود را ‌خلاصی بخشد.

‌همین که به روی آب آمد، اولین کاری که کرد آن بود که نفسی بس عمیق کشید و هوا را به اعماق ریه‌اش فرو فرستاد. سقراط از او پرسید "زیر آب چه چیز را بیش از همه مشتاق بودی؟" گفت، "هوا." ‌سقراط گفت:

"هر زمان که به همین میزان که اشتیاق هوا را داشتی موفقیت را مشتاق بودی، ‌تلاش خواهی کرد که آن را به دست بیاوری؛ موفقیت راز دیگری ندارد".

 




موضوع مطلب :


دوشنبه 89 آبان 3 :: 8:58 صبح ::  نویسنده : ابوالقاسم آوند

پیرمردی
در حال نوشتن نامه ای بود که نوه اش پرسید: پدر بزرگ، درباره چه می‌نویسید؟ درباره
تو پسرم، اما مهمتر از آنچه می نویسم، مدادی است که با آن می نویسم. می‌خواهم وقتی
بزرگ شدی، مثل این مداد بشوی. پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن
ندید: اما این هم مثل بقیه مداد هایی است که دیده ام! پدر بزرگ گفت: بستگی دارد
چطور به آن نگاه کنی، در این مداد پنج خاصیت هست که اگر به دستشان بیاوری، برای
تمام عمرت با دنیا به آرامش میرسی . . .

خاصیت اول: می‌توانی کارهای بزرگ کنی،
اما هرگز نباید فراموش کنی که دستی وجود دارد که هر حرکت تو را هدایت می کند. اسم
این دست خداست، او همیشه باید تو را در مسیر اراده اش حرکت دهد.

  

خاصیت دوم: باید گاهی از آنچه می نویسی
دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی. این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر
کار، نوکش تیز تر می شود (و اثری که از خود به جا می گذارد ظریف تر و باریک تر) پس
بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی، چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی.

خاصیت سوم: مداد همیشه اجازه می دهد برای
پاک کردن یک اشتباه، از پاک کن استفاده کنیم. بدان که تصحیح یک کار خطا، کار بدی
نیست، در واقع برای اینکه خودت را در مسیر درست نگهداری، مهم است. 

خاصیت چهارم: چوب یا شکل خارجی مداد مهم
نیست، ذغالی اهمیت دارد که داخل چوب است. پس همیشه مراقب باش درونت چه خبر است.

  و خاصیت پنجم: مداد همیشه اثری از خود به جا
می گذارد. پس بدان هر کار در زندگی ات می کنی، ردی به جا می گذارد و سعی کن نسبت
به هر کار می کنی، هشیار باشی و بدانی چه می کنی.مداد باش

خاصیت ششم را من از خودم می گویم: مداد
را عمری به اندازه قد اوست پس فرصت را غنیمت دان و تا به انتها نتراشیده شده ای از
ذره ذره ذغال وجودت آثار پر رنگ بگذار چه بسا که در اثر تراشیده شدن های بسیار
شکسته شده و قادر به تراش دادن نشوی و زود رهسپار شوی.




موضوع مطلب :


سه شنبه 89 مهر 13 :: 10:14 صبح ::  نویسنده : ابوالقاسم آوند

" پشت سرمن قدم برندار، چون ممکن است راه رو خوبی نباشم، 

قبل ازمن نیز قدم برندار، ممکن است من پیرو خوبی نباشم ، 

همراه من قدم بردار و دوست خوبی برای من باش "




موضوع مطلب :


سه شنبه 89 مهر 13 :: 10:11 صبح ::  نویسنده : ابوالقاسم آوند

روزی سقراط ، حکیم معروف یونانی، مردی را دید که خیلی
ناراحت و متاثراست. علت ناراحتیش را پرسید ،پاسخ داد:"در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم.سلام کردم جواب نداد و با بی اعتنایی
و خودخواهی گذ شت و رفت و من از این طرز رفتار
او خیلی رنجیدم."

 سقراط گفت:"چرا
رنجیدی؟" مرد با تعجب گفت :"خب معلوم است، چنین رفتاری   ناراحت کننده است."

سقراط پرسید:"اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین
افتاده و از درد وبیماری به خود می پیچد، آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی؟"

مرد گفت:"مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم.آدم که
از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود."

سقراط پرسید:"به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و
چه می کردی؟"

مرد جواب داد:"احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم
طبیب یا دارویی به او برسانم."

سقراط گفت:"همه ی این کارها را به خاطر آن می کردی
که او را بیمار می دانستی،آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود؟ و آیا کسی که رفتارش نادرست
است،روانش بیمار نیست؟ اگر کسی فکر و روانش سالم باشد،هرگز رفتار بدی از او دیده نمی
شود؟ بیماری فکر و روان نامش "غفلت" است و باید به جای دلخوری و رنجش ،نسبت
به کسی که بدی می کند و غافل است،دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روح و داروی جان
رساند.

پس از دست هیچکس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش
خود را هرگز از دست مده و بدان که هر وقت کسی بدی می کند، در آن لحظه بیمار است.




موضوع مطلب :


سه شنبه 89 مهر 13 :: 10:8 صبح ::  نویسنده : ابوالقاسم آوند
<   1   2   3   4   5   >