منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ
پیوندهای روزانه
پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
زبان * خط * سخن * صفحه شخصی : ابوالقاسم آوند
موضوع مطلب : دوشنبه 90 اردیبهشت 26 :: 9:4 صبح :: نویسنده : ابوالقاسم آوند
شاعر گوید: موضوع مطلب : پنج شنبه 90 اردیبهشت 8 :: 7:15 صبح :: نویسنده : ابوالقاسم آوند
مادر
سروده ی : استاد جعفری(سها) مرا در کودکی این گفته بودند: که می باید خدا در آسمان دید به خواب و چشم کس ، هرگز نیاید و لیکن میتوانش بیکران دید . به دل گفتم عجب پیچیده رازیست ، یقینش میتوان با چشم جان دید . به دنبالش تمام عمر گشتم. به جان گفتم : "کجایش پس توان دید"؟! صدایی هی زدم : "کای خسته برگرد." که این جا می توان او را عیان دید. بلی ، چشمم به چشم مادر افتاد. همان نوری که چشمم در اوان دید. به خود گفتم : "کجایی ای خداجو" ؟ خدا در چشم مادر می توان دید. موضوع مطلب : شنبه 89 بهمن 30 :: 1:3 عصر :: نویسنده : ابوالقاسم آوند
مرد جوانی از سقراط پرسید راز موفقیت چیست؟ سقراط به او گفت: "فردا به کنار نهر آب بیا تا راز موفقیت را به تو بگویم." صبح فردا مرد جوان مشتاقانه به کنار رود رفت. همین که به روی آب آمد، اولین کاری که کرد آن بود که نفسی بس عمیق کشید و هوا را به اعماق ریهاش فرو فرستاد. سقراط از او پرسید "زیر آب چه چیز را بیش از همه مشتاق بودی؟" گفت، "هوا." سقراط گفت: "هر زمان که به همین میزان که اشتیاق هوا را داشتی موفقیت را مشتاق بودی، تلاش خواهی کرد که آن را به دست بیاوری؛ موفقیت راز دیگری ندارد".
موضوع مطلب : دوشنبه 89 آبان 3 :: 8:58 صبح :: نویسنده : ابوالقاسم آوند
پیرمردی خاصیت اول: میتوانی کارهای بزرگ کنی،
خاصیت دوم: باید گاهی از آنچه می نویسی خاصیت سوم: مداد همیشه اجازه می دهد برای خاصیت چهارم: چوب یا شکل خارجی مداد مهم و خاصیت پنجم: مداد همیشه اثری از خود به جا خاصیت ششم را من از خودم می گویم: مداد موضوع مطلب : سه شنبه 89 مهر 13 :: 10:14 صبح :: نویسنده : ابوالقاسم آوند
" پشت سرمن قدم برندار، چون ممکن است راه رو خوبی نباشم، قبل ازمن نیز قدم برندار، ممکن است من پیرو خوبی نباشم ، همراه من قدم بردار و دوست خوبی برای من باش " موضوع مطلب : سه شنبه 89 مهر 13 :: 10:11 صبح :: نویسنده : ابوالقاسم آوند
روزی سقراط ، حکیم معروف یونانی، مردی را دید که خیلی سقراط گفت:"چرا سقراط پرسید:"اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین مرد گفت:"مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم.آدم که سقراط پرسید:"به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و مرد جواب داد:"احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم سقراط گفت:"همه ی این کارها را به خاطر آن می کردی پس از دست هیچکس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش موضوع مطلب : سه شنبه 89 مهر 13 :: 10:8 صبح :: نویسنده : ابوالقاسم آوند
|