سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
درباره وبلاگ


عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی فسا،مترجم،مؤلف،خوشنویس
آرشیو وبلاگ
لوگو
عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی فسا،مترجم،مؤلف،خوشنویس
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 79
  • بازدید دیروز: 39
  • کل بازدیدها: 2302311



زبان * خط * سخن * صفحه شخصی : ابوالقاسم آوند




 

درجات و مراتب خط و مراتب استادی و شیوه ها

یکشنبه 17 شهریور 1387 


 

خوشنویسی   

خطی است که در حد عالی ترین و نهایت کمال و زیبایی و صفا و شأن قرارگرفته باشد و بهترین از آن در نظر اهل فن تصور نشود و چنین قطعات و نوشتههایی را در هر زمان وهر جا ارزش فوق العاده نهند...

درجات و مراتب خط از چهار رتبه بیرون نیست و ارزش قطعات خط از تعیینرتبه ها دانسته می شود. آن چهار عبارت است از : متوسط، خوش ، عالی، ممتاز.

1) مرتبه متوسط 

آناست که هنرجو در اثر مختصر تعلیم و آشنائی به قواعد آن، خطی روشن و خواناپیدا کند و این درجه ی فرودین خط است که از نظر هنر خوشنویسی اهمیتی ندارد وتنها امتیازش این است که از خط مبتدی برتر و بهتر است و قدمی به خوشنویسینزدیکتر شده است.

2) مرتبه

خوش مرتبه ای بالاتر از متوسط است که در آن نکات تعلیم استاد بیشتر رعایت شده و زیبائی و مرغوبیت بیشتر دیده می شود.

3) مرتبه عالی

بهلحاظ درجاتی بالای خوش قرار گرفته است و آن خطی است که از نظر اصول وقواعد و زیبایی ضعفی در آن دیده نشود و قطعات و مکتوباتی که بدین پایه ومایه باشد دارای اهمیت و ارزش خواهد بود.

4) ممتاز

خطیاست که در حد عالی ترین و نهایت کمال و زیبایی و صفا و شأن قرار گرفتهباشد و بهترین از آن در نظر اهل فن تصور نشود و چنین قطعات و نوشته هایی رادر هر زمان وهر جا ارزش فوق العاده نهند.

مراتب خطاطی و خوشنویسیچنانکه اشاره شد نیز از روی این مراتب و درجات خط است و مرتبه ی استادی ازحد عالی به بالا احراز می شود و کمتر کسی را استاد می خوانند. بنابرایناستاد کسی است که پیوسته در حد عالی و ممتاز نویسد و خوب از عهده برآید کهقدرت قلم او به نام شیوه ی خاص او شناخته و معروف گردد.

بین استادانخط از نظر تفوق آثار هنری و ابتکار و تربیت شاگردان و صفات پسندیده و آدابدانی و حسن معاشرت و علم و دانش و گاهی موقعیت و محیط، تفاوت حاصل می شود وگاه یکی از آنان از این راهها امتیازاتی به دست می آورد که در دیگری نیست وممکن است استادی در یک نوع خط یادو سه نوع استاد باشد و امکان دارد درتمام انواع خطوط متداول سرآمد گردد. اینگونه استادان در دوره های پیشینفراوان ولی در این عصر کمیابند و چنین استادی که همه ی خطوط را در حد عالی وممتاز بنویسد نادر العصر به شمارمی آید.

سالها باید که تا صاحبدلی پیدا شود

بوسعیدی از خراسان یا اویسی از قرن

برایمیزان شناخت استاد می توانیم به وضع سیرت و اخلاق آثار استادان پیشین کهترجمه ی احوالشان در جلد اول اطلس خط آمده است، مراجعه کنیم. بیشتر آنانمانند میرعلی تبریزی که نسبت وضع نستعلیق بدو است، در انواع خطوط تسلطداشته اند و از فضیلت علم و ادب و صفات عالی انسانی بهره ور بوده اند. همچنین جعفری تبریزی بایسنقری، سلطانعلی مشهدی، میرعلی هروی، مالک دیلمی،محمد حسین تبریزی، عبدالباقی تبریزی، بابا شاه اصفهانی، علیرضا عباسی،میرعماد و شاگردان و پیروان برجسته آنان و ...

و میرزا احمد خان نی ریزی، درویش عبدالمجید طالقانی و وصال شیرازی و ... همه پاکدلان دیندار و اهل فضل و دانش و شاعر و ادیب بودند.

شایستهاست خطاطان و خوشنویسان امروز بدان بزرگان تأسی کنند و از طریقه ی آنان ومردم دوستی و محبت که شاگردان خود را چون فرزندان خود می دانسته و اشاعه یهنر می کردند پیروی نمایند. والا با داشتن خط تنها و فقدان فضیلت یا نداشتندیانت و امانت ، شایسته مقام استادی نیستند. (ره چنان رو که رهروان رفتند) سعدی علیه الرحمه فرمود:

وجودی دهد روشنائی به جمع

که در سینه سوزیش باشد چو شمع

هنرمندیکه خواهد بر کرسی استادی نشیند لازم است که از گنجینه های کمالات ، توشه واز خرمنهای آداب، خوشه ای برگرفته، در انشاء و املاء ید طولی داشته، درلغت قوی و از دستور مطلع باشد. از علوم و دانشهای معمول عصر خود بی اطلاعنبوده، صرف و نحو و منطق و فقه قرآن بداند و برحسن اشکال و خوبی اوضاع خطبیفزاید، تا در نظرها عظیم و در خاطرها مقبول و مکین گردد و به اهمیت واعتبار او بیفزاید و در اجتماع قابل افاده و استفاده آید. به طوری که نوشتهها و خطوط او را حجت قاطع و سندی معتبر بشمارند.

حافظ فرماید:

زدلبری نتوان لاف زد به آسانی

هزار نکته در این کار هست تا دانی

به جز شکر دهنی مایه هاست خوبی را

به خاتمی نتوان زد در سلیمانی

هزار سلطنت دلبری بدان نرسد

که خویش را به هنر در دلی بگنجانی

شیوه

بعداز احراز مرتبه ی استادی ، موضوع شیوه پیش می آید. هر استادی دارای شیوهای مخصوص به خود است که با شیوه های دیگران تفاوت دارد و خط او بدان شناختهو معروف می گردد. کلمه ی شیوه که در ردیف آن ربط، اسلوب، سبک، طریقه، روشنیز استعمال می شود در واقع آن سبک و روش خاصی است که استادی سالها بدانروش خط نوشته و میان مردم شایع و شناخته گردیده است .

در عالم دو نفریافت نمی شوند که خطشان در جمیع حروف و کلمات یکسان باشد؛ بلکه هر یک بهکیفیتی مخصوص می نویسد و این امر به مثال خطوط سر انگشتان اشخاص است که باهم فرق دارد. بنابراین با اینکه همه ی استادان خط از سابق و لاحقبه یکپیکره ی معینی از اصول و قواعد نوشته و می نویسند، تفاوت آشکاری میان خطآنان مشاهده می شود.

این تفاوتبه حفظ مقام استادی هر یکهمان شیوه است که بستگی به ذوق و سلیقه و دقت نظر و حالات شخصی دارد.

دراین مورد ، گذشته از حالات نفسانی و روحی و هزاران امور معنوی، اوضاع جسمیاستاد نیز دخالت دارد مثلا طول انگشتان و کوتاهی آن در خط موثر است و خطاو به بسط و قبض متمایل می شود، همچنانکه طول قامت و بلندی و کوتاهی پاهادر راه رفتن متفاوت می گردد.

شناخت شیوه یک استاد ، برمبنایی بالاتراز اصول و قواعد خط است و آن ریزه کاریهای ویژه ای است که در خط خود به کاربرده است و در خط دیگری کمتر دیده می شود، از جمله: گردشهای خاص، درازی وکوتاهی مدّات، گودی و کم عمقی در مدّات و دایره ها و تیزی و تندی و ملایمت،خشکی و نرمی ، فربهی و لاغری، انبساط و انقباض، صافی و صفا و گرفتگی، سوادو بیاض در حلقه ها و گره ها و غیره و اعتدال میان این همه در رموز و قرارنقطه ها و ...

مثلا مرحوم دکتر بیانی در کتاب «احوال و آثار» به یک نکته از نکات بسیار شیوه اشاره کرده و گفته است:

«نکتهدقیقی در سبک نستعلیق میرزا محمد رضا کلهر هست و آن اینکه به قدرتی که درکتابت و مشق داشته و هر حرف مفرد یا حروف مرکبی را یک قلم می نگاشته، تمامحرکات قلم در خط او مشخص و مانند این است که مثلا در یک حرف «ی» که از سهحرکت متمایز تشکیل می یابد این سه جزء ، مجزا است که به یکدیگر پیوستهگردیده است. این شیوه پس از میرزا توسط شاگردان و پیروانش پیروی شد ولی هیچیک چنانکه باید از عهده ی تقلید برنیامدند. با وجود این، شیوه ی وی موردپسند هنرمندان و هنرشناسان واقع شد

پوشیده نیست که سبک و شیـوه درتمام انواع خط مخـفی است و عارفان به خط ، آنها را تمیـز و تشخیصمی دهند؛ لکن آن اندازه که شیوه ها در خط نستعلیق شناخته می گردد در دیگر خطوطشناخته و مشخص نمی شود.

از دقت بر روی قطعات نستعلیق که از بعدمیرعماد تاکنون دیده شده است ، به ما می نمایاند که دو شیوه منظور نظر وهدف عالی خوشنویسان بوده است: اول شیوه میرعماد و دوم شیوه کلهر؛ و همه سعیکرده اند شیوه خود را به یکی از این دو برسانند، و گروهی هم ناظر به هر دوشیوه بوده اند، و با این وصف هر یک دارای شیوه مخصوص به خود شده اند کهاثبات و تبیین این مطلب از حوصله ی بیان و بنان خارج است و جز با دقت ومقایسه میسر نمی گردد.

از میان شیوه ها گاه اتفاق می افتد که شیوه ایبامزه تر و شیرین تر به نظر می رسد و طرفداران بسیار پیدا می کند و اهلخبره و خط شناسان برای آن مزیتی قایل می شوند. اما انتخاب و پسند شیوه هایهمطراز بستگی به ذوق و طبع اشخاص دارد و همچون انتخاب گلی از میان گلهاست.

« به مقبولی کسی را دسترس نیست / قبول خاطر اندر دست کس نیست»

http://nastaligh.blogfa.com

امیر فرمانی

 

 

 




موضوع مطلب :


یکشنبه 93 خرداد 18 :: 11:28 صبح ::  نویسنده : ابوالقاسم آوند